صدراصدرا، تا این لحظه: 20 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

◕‿◕ صدرا پسر نابغه من ◕‿◕...

روز 20 مهر روز بزرگداشت حافظ

به‌ مناسبت 20 مهر، روز بزرگداشت حافظ امروز، حافظ یکی از مفاخر ماست، خیابانها، مکانها، ساختمانها و تالارهایمان به نام اوست، دیوانش از جمله پرفروش ترین کتابها در ایران است.اسم صهبا خانومی را هم حافظ به ما هدیه داده است درست زمانی که فهمیدیم قراره به جمع سه نفری ما بیاید برای انتخاب اسمش قشنگش گذری به حافظ زدیم و چندین بار حافظ این نام زیبا را به ما پیشنهاد داد.  صدرا هم خیلی به حافظ علاقه داره بعضی اوقات مخصوصا از زمانی که دیگر خواندنش بهتر شده در اوقات بیکاری دیوان حافظ را از کتابخانه برمی داره و با آن صدای زیبایش شروع به خواندن می کنه.   راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد ** شعری بخوان که با او ر...
20 مهر 1390

شمارش معکوس

شمارش معکوس داره زده می شه آخه کمتر از یک ماه دیگه تولد آقا صدراست . باید کلی براش برنامه بریزم. امسال هم مثل پارسال نمی تونیم از خانواده های نزدیک بخواهیم که بیایند تولد آخه ما کیلومترها ازشون دوریم  ولی خب اینجا ما داریم هوای تازه می خوریم اونها ............چه بد دود تهران   امسال هم فکر کنم بعد از تولد صدرا یه خونه تکانی کلی داشته باشم آخه صدرا می خواهد بچه های کلاسشون رو دعوت کنه . می دونید فقط چند تا پسربچه کنار هم باشند چی میشه صدرا گفته تم تولدش مثل همیشه ماشین حالا باید ببینم چه طرحهایی را برای تولدش بزنم. خیلی دوست دارم امسال ریسک کنم و خودم کیک تولدش را درست کنم . دوستان عزیز اگه شما سررشته ایی توی این زمینه دار...
17 مهر 1390

وبلاگ درسی صدرا

صدرا یه وبلاگ جدید راه اندازی کره به نام یاردبستانی باز کرده این وبلاگ بیشتر درمورد مدرسه و درسهایشه دوست داشتید سری بزنید.برای بچه های درسخون خوبه http://yaredabestaniman2.blogfa.com/     ...
17 مهر 1390

بالاخره صدرا هم عضو هیئت شد

خلاصه بعد از کلی کلنجار رفتن من با مسئولان استخر و اینکه با این کارتون استعداد بچه کور می شود و البته با حمایت مسئول مربی ها در استخر, آقا میلاد قرار شد از صدرا یک تست دیگر بگیرند و ببینند که آیا واقعا صدرا شناش خوبه یا نه و خدا رو شکر دیدن بله پسر گل من به راهی می تونه تو 4متری شنا کنه و اون روز از روی بدشانسی اش بوده که انتخاب نشده .صدرا هم کلی خوشحال شد و کمی هم ناراحت که تقدیرنامه نتونست بگیره.آخه اون روز هر کی انتخاب می شد هدیه و تقدیرنامه هم می گرفت . صدرا ههمش می گفت مامان جایزه برام مهم نیست اون تقدیرنامه رو دوست داشتم می گرفتم. خلاصه حالا که صدرا یه مرحله به قسمتهای جدی شنا رسیده باید تمریناتش رو بیشتر کنه و همچنین تلاشش رو ام...
9 مهر 1390

بوی ماه مهر

باز آمد بوی ماه مدرسه *** بوی بازی های راه مدرسه بوی ماه مهر ماه مهربان *** بوی خورشيد پگاه مدرسه از ميان کوچه های خستگی *** می گريزم در پناه مدرسه باز می بينم ز شوق بچه ها *** اشتياقی در نگاه مدرسه زنگ تفريح و هياهوی نشاط *** خنده های قاه قاه مدرسه باز بوی باغ را خواهم شنيد *** از سرود صبحگاه مدرسه روز اول لاله ای خواهم کشيد *** سرخ بر تخته سياه مدرسه امروز صبح صدرا با یه شوق دیگری از خواب بیدار شد از ساعت ٦ صبح همش می گفت مامان کی میریم مدرسه . پسر گل من امسال میره دوم دبستان . قربون اون دندونهای افتاده اش برم . خلاصه ساعت ٧ و نیم تصمیم گرفتیم راه بیافتیم رفتیم مدرسه پر از شور و شوق بچه ها بود صدرا همراه صهبا کو...
3 مهر 1390