صدراصدرا، تا این لحظه: 20 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

◕‿◕ صدرا پسر نابغه من ◕‿◕...

سلام پسرم

  سلام نفس و زندگی من می دونی که چقدر دوستت دارم.روزها دارن سپری می شن و روز به روز داری بزرگتر می شی باید اعتراف کنم که داری برای خودت مردی می شی ها. کلاس رباتیکت هم امروز تموم می شه و می ری به مرتبه بالاتر فکر کنم این ترم دیگه شروع می کنی به ساخت مدارها و اون ایده هایی نابی که تو سرته. الان که دارن این مطلب رو می نویسم تو خواب نازی هستی الهی قربون خوابیدنت بشم. دارم الان فکر می کنم چقدر زمان زود می گذره انگار همین دیروز بود اومدی به جمع دونفره ما چقدر روز زیبایی بود . اولین روزهایی که به من لبخند زدی, یا تازه شروع کردی به چهاردست و پا رفتن بعدش هم کم کم با یا علی گفتنت ایستادی چقدر شیرین گذشت. ...
29 مرداد 1390

تشکر ویژه از صدرا

       حدود یک هفته ایی است که نتونستم برای پسر گلم بنویسم یا عکس جدید براش بگذارم به خاطراینکه حدود یکهفته بود که مهمان داشتم و اصلا وقت نمی کردم یه نزدیک کامپیوتر بشوم به همین خاطر از پسر گلم عذرخواهی می کنم. هدف اصلی من از نوشتن این متن این بود که در این یک هفته صدرا جان خیلی با من همکاری می کرد و به زیبایی طعم بزرگ شدن صدرا جان را چشیدم . موضوع از این قرار بود که مهمان ما کوچولوهای همسن و سال صدرا داشتند و خودتان می دانید که بچه های در این سن آن هم از نوع ذکورش  اداره کردنشان چقدر سخت است. ولی صدرا جان از این آزمون سر بلند بیرون آمد چون در این چند روز به خاطر کم رویی بنده که نمی ...
21 مرداد 1390

شروعی دوباره

     صدرا داره میاد از امروز وبلاگ صهبا کوچولو و صدرای عزیز را جدا کردم آخه پسملی من بزرگ شده و مطالبش برای بچه های همسن صهبا خیلی سنگینه از امروز این محله جدید آقا صدراست             ...
24 تير 1390