امان از دست بند پ

امروز صدرا مسابقه شنا داشت یعنی در کل مسابقه نمی شد بگیم انتخاب بچه ها بود برای هیات شنا و آماده کردن بچه برای شرکت در مسابقات استانی و دوره های آموزشی ویژه . صدرا هم خیلی خوشحال بود و کلی خودش رو آماده کرده بود من و پدرش هم فکر می کردیم که صدرا حتما انتخاب می شه. موقع مسابقه گویا علی رغم اینکه صدرا تونسته بود عرض استخر رو کرال بزنه ولی گویا این موارد برای داور مربوطه ملاک نبوده و فقط بند پ گویا مهم بوده و ما از این موضوع غافل بودیم آخه بچه هایی انتخاب شده بودند که پدرانشان قبلا از آشنایان داور بوده اند یا سفارش شده بودند ما هم نمی دونستیم که باید قبل از مسابقه سفارش صدرا را بکنیم ما فکر می کردیم فن شنا و عملکرد بچه مهم است بعد از مسابقه پدر یکی از اون بچه هایی که انتخاب شده بود به بابای صدرا گفته بود مگه سفارش رو نکرده بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!

خلاصه بگم که امروز ما خیلی از این موضوع ناراحت بودیم مخصوصا صدرا کلی با شوق رفته بود حالا من و پدرش نگرانیم که نکنه صدرا از شنا کردن نفرت پیدا کنه آخه همش می گه مامان من که خوب شنا کردم چرا من انتخاب نشدم ولی دوستم که اصلا شنا نکرده بود انتخاب شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما موندیم با این سوال های بی جواب پسرمون که شاید برای بقیه بچه ها در این مملکت به وجود بیاید . من مانده ام که چرا اینجوری میشه توی این مملکت مثلا همین کنکور خودمون خیلی ها با سهمیه های الکی به مراتب بالاتر می روند و خیلی ها با هوش سرشار نمی توانند. من اصلا منکر زحماتی که اطرافیان این افراد کشیده اند نیستم ولی این موضوع برای چندین سال قبل است و دیگر ..........

بهتر بیش از این ذهنم رو مخشوش نکنم و با این اما و اگرهای خودمون به فکر فرار از این مملکت رو بکنیم و فرزندانمون رو قبل از اینکه غرورشون بیش از این جریحه دار بشه پرورششون بدیم . من که دیگه مصمم شدم که راهی برای رفتن پیدا کنم .